در این مدل به جای یک مسیر خطی با محوریت نقطه خرید، سفر مشتری مثل یک لوپ ترسیم میشود. در این مدل حفظ مشتریان واقعی در لوپ مهمتر از هل دادن دائمی آنها به سمت نقطه خرید است. در ضمن دیگر خبری از مراحل کلاسیک قیف فروش نیست.
حواستان به قیف بازاریابی باشد!
برای آگاه کردن غریبهها راههای بسیار زیادی وجود دارد. از جمله:
روشهای ایجاد آگاهی تا حد زیادی به ماهیت کسبوکار شما بستگی دارند. مثلاً اگر عموم مردم مشتری شما هستند تبلیغات تلویزیونی میتواند یکی از بهترین راهها باشد، ولی برای یک محصول خاص مثل CRM که مشتریان آن کسبوکارها (متوسط و بزرگ) هستند، اصلاً روش مناسبی نیست.
دنبال یه کار پر درآمد از اینترنتی؟
بیایید رو راست باشیم! همۀ ما دوست داریم ریسک انتخاب خود را تا حد ممکن پایین بیاوریم. مثلاً قبل انجام خرید نظر اطرافیان را جویا میشویم، درخواست تست محصول میکنیم، نقدوبررسیهای آنلاین را میخوانیم و ….
یک سوال_
برای حفظ این رابطه خوب و نگهداری مشتری، بهتر است هر چند وقت یک بار، به مناسبهای مختلف، برای او ایمیل یا پیامکی حاوی اطلاعات ارزشمند، یا حتی آفر ویژه بفرستید.
هرچه اقدام عملی مخاطب در این مرحله همراه با ارائه اطلاعات بیشتر باشد، مدیریت و جذب آنها آسانتر خواهد بود.
قیف فروش به زبان ساده مسیری است که یعنی یک فرد غریبه با برند طی میکند تا به مشتری طرفدار تبدیل شود.
برای مثال، مرحله وفاداری و مدافع برند بودن در مدل خطی بعد از خرید قرار دارد. اما در عمل میبینیم که افراد زیادی هستند که عاشق برندها هستند و تا حالا هیچ محصولی از آن نخریدهاند و چه بسا امکان دارد تا آخر عمرشان رابطۀ آنها با این برند در حد دنبال کردن اخبار محصولات جدید و کل کل با طرفداران برند رقیب باقی بماند. در واقع آنها وفادار و مدافع باورها و ارزشهای آن برند شدهاند.
شاید بپرسید پس چطور مشتری مدافع داشته باشیم؟ باید بگویم هیچ کس بدون دلیل از شما حمایت نمیکند! برای داشتن مشتریان سینه چاک باید با آنها صادق باشید و خودتان به آنها اثبات کنید.
چطور تعداد افراد جذب شده را اندازه بگیریم؟
۲۶ سال بعد از معرفی این مدل، فردی به نام William W. Townsend در کتابش (Bond Salesmanship) از شکل قیف در توضیح مدل آیدا برای مراحل فروش استفاده کرد.
مدل آیدا، اولین قیف فروشی بود که مسیر خرید مشتری را در 4 مرحله نشان میداد و به بازاریابان کمک میکرد تا با کمک آن، در هر مرحله از مسیر، آمادگی برخورد و تاثیرگذاشتن روی مخاطب را داشته باشند.
اما در مورد افرادی که نسخۀ دمو را امتحان میکنند، میتوان با بازاریابی تلفنی آنها را به خرید، بیشتر ترغیب کرد.
- تحقیق و ارزیابی (Ask)
قیف فروش فقط یک تصویر قیف با چند مرحله روی کاغذ نیست؛ تصویر قیف و مراحل آن فقط یک نمای کلی را نمایش میدهد.
خب، ما در این مقاله قرار است درباره این قیف فروش و مدلهای کلاسیک و جدید مسیر مشتری با شما صحبت کنیم؛ پس اگر افزایش فروش برایتان دغدغه است، در این مقاله همراه ما باشید.
قیف فروش (قیف بازاریابی) چیست؟
طراحی قیف فروش فقط نقطۀ شروعی برای کاربرد دائمی آن در تصمیمگیریهای بعدی در جهت افزایش فروش است.
مراحل قیف فروش
در سال ۱۸۹۸ یک فعال در حوزه تبلیغات به نام الیاس المو لویس (Elias St. Elmo Lewis) یک مدل کلی به نام AIDA را برای مراحل سفر مشتری از زمان آشنایی با برند تا خرید محصول را معرفی کرد (بدون اینکه به شکل قیفی آن اشاره کند).
همانطور که پیداست، سرنخهای نزدیک به فروش، راحتتر به مشتری تبدیل میشوند.
آموزش طراحی قیف فروش با یک مثال (بر اساس مدل 5a)
در این مرحله، شما باید تلاش کنید تا خاطرات کوتاهمدتی که از مرحله قبلی در ذهن مخاطب جا افتاده بودند، تقویت کنید و کاری کنید بیشتر دوستتان داشته باشند. چطور؟
قطعاً افرادی که نسخه دمو را امتحان کردند نسبت به افرادی که فقط قصد استفاده از مطالب آموزشی وبلاگ را دارند، سرنخهای باکیفیتتری هستند (چون به خرید نزدیکترند).
AIDA در واقع مخفف چهار کلمه است که هر یک از آنها یکی از مراحل قیف بازاریابی آیدا را نشان میدهد. این 4 مرحله عبارتند از:
- آگاهی (Awareness): آگاه شدن مخاطب از وجود محصول یا خدمات شما
- علاقه (Interest): نشان دادن علاقه برای ارتباط بیشتر با شما
- خواستن (Desire): مشتاق شدن برای ارزیابی برند و محصولات
- عمل (Action): قدم برداشتن برای خرید محصول یا استفاده از خدمات
این کار باعث میشود در هر مرحله از مسیر خرید مشتری، ریزش کمتری اتفاق بیافتد و تعداد بیشتری به مشتریان وفادار شما تبدیل شوند. راستی اگر دوست داشتید بیشتر با دنیای شگفتانگیز بازاریابی آشنا شوید، میتوانید به صفحه آموزشهای رایگان اصول بازاریابی در آکادمی ما سر بزنید.
مدل 5A، در مقایسه با مدل سنتی AIDA، به مسیر خرید مشتری مدرن امروزی نزدیکتر است. رفتار خرید مشتریهای امروزی تغییر کرده است. آنها شبکههای اجتماعی را چک میکنند، از حرف افراد مورد علاقهشان تاثیر میگیرند، خرید اینترنتی را دوست دارند و حتی هم ممکن است تجربه خریدشان را آنلاین به اشتراک بگذارند.
حتما بخوانید: بازاریابی سبز چیست و چگونه در آن موفق شویم؟
این یعنی رابطۀ شما با مشتری، در پایان یک قیف مخطروطی شکل، متوقف نخواهد شد؛ برعکس، شما باید این قیف را ادامه دهید و بعد از اینکه مشتری خرید کرد، روی نگهداری آن تمرکز کنید (customer retention). 4 مرحله اصلی را که در اول مقاله توضیح دادیم و اما این مرحله اضافی
مرحلۀ پنجم: طرفداری کردن (Advocate)
مدیر این شرکت میگوید: «درآمد ما از فروش اشتراک (ماهانه، سالانه) است. انتظار داریم مشتریان اشتراک خود را تمدید کنند و مهمتر این که میخواهیم آن را به بقیه معرفی کنند.»
به این مشتریان اصلاحاً سرنخ یا Lead گفته میشود. تعداد Lead ها در این مرحله نشان میدهد که چه تعداد از افراد آگاه، به مرحله دوم (یعنی جذب) وارد شدهاند.
مثلاً خود تا بهحال از برند بنز ماشین نخریدهام؛ اما خب یکی از طرفداران این برند جذاب هستم!
تو دوره فرصتهای اینترنتی بهترین راه رو بهت نشون میدیم!
برای مشاوره رایگان، همین الان با ما تماس بگیرید.
شروع میکنم
چطور این شناخت اتفاق میافتد؟
در نقد اساسیتری گفته میشود، بازاریابی مدرن رابطه محور است. یعنی انسانها وارد رابطه با برندها میشوند و خرید بخشی از این رابطه است، نه هدف اصلی!
حالا برای اینکه بتوانیم سرنخهای علاقمند را به مشتری تبدیل کنیم، باید مزایای استفاده از CRM را در لابهلای محتوای آموزشی (در وبلاگ و شبکههای اجتماعی) بگنجانیم و به آنها نشان دهیم محصول ما چطور میتواند به حل مشکلات آنها کمک کند.
در اینجا کارشناسان از رو کردن ورق آسی به نام WOW factor صحبت میکنند. منظور از WOW factor ویژگیهایی از محصولتان است که باعث ایجاد حس تحسین در مخاطب یا هیجانزده شدن او میشوند.
همین رشد فضای آنلاین باعث شده تا شما بیش از هر زمان دیگری نیاز به نگهداری مشتریها و تبدیل کردن آنها به طرفداران برندتان داشته باشید. بنابراین مدل 5a یک مرحله به قیف اضافه میکند و آن طرفداری از برند است:
- آگاهی (Awareness)
- جذب (Appeal)
- تحقیق(ask)
- عمل (Act)
- طرفداری (Advocate)
حالا دیگر مشتری با اطلاعاتی که درباره شما بهدست آورده، برای انجام خرید متقاعد شده است. در اینجا بهتر است فرآیند خرید را تا جای ممکن برای مشتری ساده کنید.
کاتلر میگوید لزوماً تمام افرادی که طرفدار برند شما میشوند، خریدار نبودهاند.
این همان مدلی است که ما در دوره آموزش فروش اینترنتی درباره آن صحبت کردیم و استفاده عملی از آن را با مثالهای ایرانی آموزش دادیم.
پس سرنخهای این مرحله را به دو قسمت تفکیک میکنیم:
- افرادی که با هدف استفاده از محتواهای آموزشی وارد وبسایت میشوند یا در رویدادها شرکت میکنند.
- به افرادی که نسخۀ دمو را امتحان میکنند.
به همین دلیل هم بود که کارشناسان مختلف بازاریابی تغییراتی را در مدل کلاسیک قیف بازاریابی ایجاد کردند تا مسیر خرید مشتری را، به شکل بهتری پوشش دهد. حاصل این تغییرات مدلهای مختلفی است که دیگر از شکل قیف خارج شده و به شکلهای دیگری مثل پاپیون یا شیپور درآمدهاند.
این مرحله، دروازۀ ورود به مسیر خرید مشتری است. مشتریان بالقوه (Prospects)، در این مرحله نسبت به وجود محصول یا برند شما آگاه شدهاند. آگاه شدن میتواند در اثر جستجوی افراد برای حل یک مشکل، نیاز، اشتیاق برای انجام کاری یا خرید چیزی یا حتی بدون دلیل خاصی اتفاق بیافتد.
در طی این سالها مدلهای مختلفی برای مراحل قیف فروش ارائه شده است که در در کلیات ماجرا همه شبیه به هم هستند یعنی همه مسیر خرید مشتری را طی میکنند. ولی مراحلشان با هم متفاوت است. در ادامه 2 مدل مشهور قیف فروش را با هم یادمیگیریم.
مدل AIDA
البته حالت ایدهآل (ولی غیر ممکن!) یک کسبوکار این است که هیچیک از افراد حاضر در این مسیر را از دست ندهیم و به جای قیف فروش، استوانه فروش داشته باشیم. هر چند این کار ممکن نیست، ولی با شناخت علل ریزش و اندازهگیری مرحله به مرحلۀ شاخصها، میتوان آن را کاهش داد.
حالا همه چیز روشن است. شما باید ببینید که در کدام یک از نقاط تماس، نرخ تبدیل بهتری اتفاق افتاده و در چه جاهایی مشکل ارتباط با مشتری داشتهاید. همچنین میتوانید قیف فروش خود را بهینه کنید و با یک استراتژی محتوای خوب، در هر محله، مخاطبان را به سمت خرید و ترویج برندتان هدایت کنید.
حالا اگر مشتریان یک قدم دیگر جلو بیاید و به دریافت اطلاعات بیشتر درباره محصول شما علاقه نشان دهند، وارد مرحله علاقمندی شدهاند.
در نهایت ما 3 مدل مختلف را با هم مرور کردیم که کمک میکنند نگاه یکپارچهای به مسیر خرید مشتریان داشته باشید و با به دست آوردن دیتاهای مورد نیاز در هر مرحله، مدام استراتژی و برنامههای بازاریابی خود را بهینه کنید.
برای شما بهتر است که در این مرحله، از کانالهای مختلف آنلاین و آفلاین ارتباطتان را با مخاطب حفظ کنید و آماده پاسخگویی به سوالاتش باشید. همچنین میتوانید هر محتوایی را که فکر میکنید اطلاعات او را بیشتر و به تصمیمگیریاش کمک میکند، در این مرحله ارائه کنید. داشتن استراتژی محتوا به حضور پررنگ و مفید شما در این مسیر و همچنین هدایت مخاطبان به سمت خرید کمک زیادی خواهد کرد.
مرحلۀ چهارم: اقدام کردن
با اندازهگیری کل این افراد میتوانیم متوجه شویم، تقریباً چند نفر در هر دوره زمانی وارد مرحله آگاهی میشوند.
- جذب (Appeal)
دقت کنید که فاکتور WOW برای هر برند یا کسبوکاری میتواند متفاوت باشد. مثلاً برای برندی ویدئوی تبلیغاتی و برای دیگری ایبوک رایگان داخل سایت، باعث برانگیخته شدن حس کنجکاوی مخاطب میشوند.
مرحلۀ سوم: تحقیق کردن
این افراد معمولاً دو دسته هستند:
- سرنخهای نزدیک به فروش: مشتریانی که اطلاعات شخصی و تماس خود را در اختیار برند میگذارند. مثل ثبتنام کنندگان در سایت، متقاضیان مشاوره، تستکنندگان محصول، مشترکین خبرنامه ایمیلی.
- سرنخهای علاقهمند: مشتریانی که تنها علاقۀ خود را برای دریافت اطلاعات بیشتر نشان دادهاند. مثل فالوررهای پیج، مشترکان دریافت اعلان از سایت یا حتی دانلودکنندگان یک فایل از سایت.
ببینید، در قیف فروش آیدا، کار شما با مشتری، به محض اینکه خرید کرد، تمام میشود. در صورتی که این حالت خیلی درست نیست. در این مسیر مهم است شما که تعاملتان را با مشتری ادامه دهید و او را به یک مشتری وفادار تبدیل کنید. در واقع، این استراتژی است که منجر به رشد کسبوکار شما میشود.
اگر نظر، سوال و پیشنهادی دارید خیلی از خواندن آن خوشحال میشویم.
فرد غریبه با برند (Strangers) به کسی گفته میشود که هنوز شناخت و آگاهی از ما و محصولاتمان ندارد. این فردِ فرضی بالاخره یک مسیری را طی میکند تا با ما آشنا شود، به ما علاقهمند شود، از ما خرید کند و در نهایت – در بهترین حالت – عاشق برند ما شود.
مشتریان تمدید کننده که به راحتی مشخص میشوند اما مشتریان ترویج کننده را چطور باید تشخیص داد؟ مثلاً میتوانیم به هر مشتری کد معرف اختصاص دهیم. اگر کسی با این کد ثبت نام کند، هم معرف و هم مشتری هر دو از تخفیف برخوردار خواهند شد.
حالا اگر خسته نشدهاید یک مدل جایگزین دیگر را نیز خیلی کوتاه بررسی کنیم و بعد شما را به خدای بزرگ بسپاریم.
مدل مکنزی: نگاهی رابطه محور به مسیر خرید مشتری
یکی از این مدلها که از نظر خیلی کارشناسان کاملترین و ایدهآلترین شکل قیف است، مدل 5a است.
در ضمن فراموش نکنید که خرید مشتری به معنی قطع ارتباط با او نیست؛ پس حتماً رابطه ایجاد شده را ادامه دهید و از او فیدبک بگیرید.
توجه کنید:
پس ما دو نوع مشتری داریم:
- مشتریان تمدید کننده اشتراک (تکرار خرید یا وفادار)
- مشتریان ترویجکننده
لطفاً یک بار دیگر برگردید، تعریف بالا را بخوانید و به کلمات فرد غریبه، مشتری طرفدار دقت کنید.
برای ایجاد آگاهی باید توجه کنید که مشتریان شما کجا هستند؟ چه سایتهایی را دنبال میکنند؟ از چه کسانی پیشنهاد میگیرند؟ این شناخت به شما کمک میکند روشهای تبلیغاتی خود را بهینهتر کنید.
ما هم برای اینکه مشتریان علاقمند به CRM را به نقطۀ خرید نزدیکتر کنیم، میتوانیم نظر مشتریان قدیمی را به بهانههای مختلف در جلوی چشم آنها قرار دهیم یا لینک دانلود نسخۀ دمو را برایشان بفرستیم.
تعداد افراد علاقمند را میتوان با استفاده از شاخصهای زیر اندازهگیری کرد:
- تعداد ثبتنام کنندگان در سایت برای دریافت محتوای آموزشی
- تعداد عضویت در خبرنامۀ ایمیلی
- تعداد Reach پستها
خیلی ساده است؛ لزوماً تمام افرادی که با برند شما آشما میشوند، به یک مشتری وفادار تبدیل نخواهند شد. این یعنی هر چه در قیف فروش جلوتر برویم، ریزش تعدادی از افراد طبیعی است و دایره مخاطبان شما کوچکتر میشود. مثلاً همۀ افرادی که بیلبوردها را در خیابان میبینند یا همۀ افرادی که وارد سایت میشوند تبدیل به مشتری نخواهند شد و همۀ مشتریان هم به مشتری وفادار تبدیل نمیشوند.
در این مرحله مشتری به دنبال اطلاعات بیشتری است تا درباره خرید محصول یا خدمات شما تصمیمگیری کند. او ممکن است از دوستان و خانوادهاش درباره شما سوال کند، نظرات مشتریان قبلی را ببیند، نقد و بررسیهای نوشته شده در گوگل و شبکههای اجتماعی را بخواند و … .
مثلاً در این شرکت متوجه میشویم بیشتر مشتریان ما از طریق تبلیغات گوگل و پیشنهاد مشتریان قبلی با ما آشنا شدند. پس بهتر است بودجه این بخش را افزایش دهیم یا مثلاً تبلیغات گستردهتری در گوگل داشته باشیم، امکانات ویژهای به مشتریان ترویج کننده اختصاص دهیم و ….
یکی از مدلهای پیشنهادی جایگزین، مدل سفر مشتری Mckinsey است. (The Consumer Decision Journey)
همانطور که قبلاً هم گفتیم، مسیر خرید کردن در هر کدام از این 3 مورد باید ساده و روشن باشد، تا خدایی نکرده مشتریان از خرید پشیمان نشوند! مثلاً قیمت محصولات در سایت باید بهروز باشد، درگاه پرداخت مشکلی نداشته باشد، فرآیند خرید و تسویه حساب راحت باشد و … .
- پس از خرید
در این مرحله باید نقاط فروش را لیست کنیم.
بعد از انجام اینکارها تنها میتوانیم کمی عقب بنشنیم و به مشتریان اجازه دهیم تصمیم خود را عملی کنند.
- خرید (Act)
نکتۀ مهم_
این کار چند مزیت مهم و اساسی برای هر برندی دارد:
- هزینه نگهداری مشتری فعلی، از جذب مشتری جدید کمتر است.
- هر چه رابطه شما با مشتری طولانیتر شود بیشتر سود میکنید.
- مشتریانی که به مدت طولانی از شما خرید کنند (طرفداران) به تبلیغکنندگان رایگان برند شما تبدیل خواهند شد.
- طرفداران در شبکههای اجتماعی و همینطور با دوستان و آشنایانشان درباره شما صحبت خواهند کرد.
- 84% مردم به توصیههای دوستان یا خانواده درباره خرید گوش میکنند.
منظور از نقطۀ فروش، راههای خرید است. امکان دارد یک کسبوکار دهها روش فروش داشته باشد، پس طبیعتاً چندین نقطه فروش دارد. در این شرکت خرید CRM به 3 روش امکانپذیر است:
- خرید اینترنتی
- خرید تلفنی
- خرید از طریق نمایندگیهای فروش
در صورت امکان برای هر مورد شاخص اندازهگیری تعیین کرده و آنها را فهرست میکنیم. (پیشنهاد میکنم برای درک بهتر شاخصهای کلیدی عملکرد مقالۀ KPI چیست؟ را بخوانید.)
- میزان ورودی وبسایت (مستقیم، غیر مستقیم، موتورهای جستجو)
- تعداد کاتالوگ، بروشور یا کارت ویزیت پخش شده
- تعداد افراد شرکتکننده در رویدادها
- تعداد شرکتهای مراجعه شده برای بازاریابی
اگر اطلاعات کاملی از مخاطب به دست آوریم درک این که به دنبال چیست، چه چیزهایی باعث رضایتش میشود، مشوقهای خرید برای او چیست و … کمک بزرگی در انتقال به مرحله خرید میکند.
منبع: https://www.novin.com/blog/what-is-sales-funnel-and-5a-model/
حالا ما برای اینکه نگاه یکپارچهای به مسیر حرکت مشتری داشته باشیم و بدانیم در هر مرحله چطور روی او تاثیر بگذاریم تا به فروش بیشتری برسیم، تمام این مراحل را در یک مدل قیف شکل خلاصه میکنیم. به این مدل، قیف بازاریابی (Marketing Funnel) یا قیف فروش (Sales Funnel) گفته میشود.
چرا فرآیند فروش را به قیف تشبیه میکنند؟
یک شرکت سازندۀ نرمافزار مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM) را در نظر بگیرید. این شرکت تصمیم گرفته برای بهبود فرآیند فروش خود یک قیف بازاریابی طراحی کند. شما برای طراحی این قیف باید مراحل زیر را پشت سر بگذارید:
- ایجاد آگاهی (Awareness)
در چنین حالتی اگر قیف را ادامه دهیم، به شکلی مثل پاپیون میرسیم.
راستی اندازهگیری افراد حاضر در این مرحله هم ساده است. فقط کافیست که ببینید چند نفر از شما خرید کردهاند.
مدل های مختلف قیف بازاریابی در گذر زمان
برخی از کارشناسان و فعالان بازاریابی معتقدند در دنیای امروز دیگر مدل قیف خطی کاربرد ندارد، چون فرآیند خرید مدرن دیگر خطی نیست. رقابتها شدیدتر شده، پلتفرمهای فروش بسیار متنوع شدهاند و به واسطه سرعت بالای گردش اطلاعات، مشتریان به خوبی میدانند به دنبال چه هستند.
برای همین، ما در این مقاله با نگاهی به کتاب «بازاریابی هزاره چهارم – فیلیپ کاتلر» به کالبدشکافی و بررسی مرحله به مرحلۀ این مدل میپردازیم.
اگر دقت کنید، بر خلاف قیف آیدا، ابتدا و انتهای مدل 5a (یعنی سطح آگاهی و طرفداری) هماندازه رسم شدهاند. چرا؟
فکر میکنم با این مثال کاملاً با مسیر خرید مشتری و مدل بازاریابی 5a آشنا شده باشید. (راحت بود، نه؟)
021-58438داخلی 1
در این مرحله، مشتریانی که علاقه نشان دادهاند، برای دانلود یک فایل، تهیه یک ایبوک رایگان یا هر عمل دیگری که نیاز باشد، در سایت ثبت نام کرده و ایمیل یا شماره تلفنشان را در اختیار شما قرار میدهند.
در حالت کلی قیف فروش 4 مرحله دارد:
حتما بخوانید: گوگل آنالیتیکس چیست؛ راهنمای کامل استفاده از آنالیتیکس برای افراد مبتدی
مرحلۀ اول: آگاهی
ساده است؛ با ترسیم یک قیف فروش (یا قیف بازاریابی)، میتوانیم نگاه جامع و یکپارچهای به مسیر خرید مشتری داشته باشیم و مرحله به مرحله ارتباط خود را با مشتری جلوتر ببریم، تا در نهایت یک مشتری وفادار داشته باشیم.
اما خب رفتهرفته معلوم شد که مدل AIDA خیلی هم در همه زمینهها جواب نمیدهد! شاید بپرسید که ایراد مدل آیدا چه بود؟
چطور تعداد افراد آگاه را اندازه بگیریم؟
- نظرسنجی از یک جمعیت نمونه و تعمیم آمار به کل بازار
- شمارش تعداد کاربران ورودی سایت
- آمار جستجوی نام برند یا محصول در موتورهای جستجو
- شمارش تعداد کاربران بازدیدکنندۀ تبلیغات
-
مرحلۀ دوم: علاقمندی
در عمل، تعیین و تنظیم شاخصها در هر مرحله، چگونگی رصد افراد و مشتریان و در نهایت استفاده از این دادهها برای هدفگذاری و تصمیمگیری است که قیف فروش را کاربردی میکند.
در کل، تاکید قیف بازاریابی پاپیونی شکل، روی حفظ رابطه با مشتریان و نگهداری آنها است.
یعنی هر مشتری از لحظهای که نسبت به وجود شما آگاه میشود تا رسیدن به شما و خرید، مسیری را پشت سر میگذارد که به آن مسیر خرید مشتری (یا سفر مشتری) میگوییم. حالا اگر ما این مسیر را بشناسیم، میتوانیم در تمام طول راه در معرض دید او قرار بگیریم، با او ارتباط برقرار کنیم و او را به سمت خرید هدایت کنیم.
نقدهای زیادی بر قیف فروش خطی وارد است. بعضی از این نقدها میگویند باید آن را اصلاح کرد و بعضی آن را از اساس رد میکنند.
حتما بخوانید: شبکه های اجتماعی چگونه بر سئو سایت تاثیر میگذارند؟
پس از اجرای قیف فروش یا بهتر بگوییم، مدل 5a بازاریابی، از دیتاهای بهدست آمده چه استفادهای میتوانیم بکنیم؟
برای ایجاد آگاهی در مورد این شرکت بهتر است از روشهای زیر استفاده کنیم:
- جستجوی اینترنتی و ورود به وبسایت (تبلیغات گوگل، محتوای وبلاگ و …)
- حضور در نمایشگاههای تخصصی
- برگزاری رویدادهای آموزشی و گردهماییهای رایگان
- بازاریابی حضوری
- پیشنهاد مشتریان سابق، مشاوران، دوستان و …
در مرحلۀ قبل افراد زیادی را از وجود خود آگاه کردیم. بعضی از این افراد در همان ابتدا برای استفاده از نرم افزار CRM راغب شده و نسخۀ دمو را درخواست کردند، بعضی دیگر نیز فعلاً قصد استفاده محتوای آموزشی وبلاگ ما دارند.
مشتری بهخاطر تجربه خوب و بهیادماندنی که از خرید داشته، شما را به دیگران معرفی میکند و ممکن است مجددا از شما خرید داشته باشد.
مدل 5a
اگر بخواهیم کمی این تعریف را شفافتر کنیم؛