بازاریابی ضدتبلیغ آمده است تا تاثیر فعالیت اینفلوئنسرها را خنثی کند. برخلاف اینفلوئنسرمارکتینگ که به ترویج محصولات، خدمات یا سبک زندگی از طریق انتشار محتوای دارای اسپانسر در پیجهای پرمخاطب میپردازد، هدف از در پیش گرفتن رویکرد ضدتبلیغ این است که به مخاطب آموزش بدهند و آگاهی او را درباره محصولات و خدماتی که بهترین انتخاب ممکن نیستند، ولی اغلب افراد خرید آنها را توصیه میکنند، بالا ببرند.
در ابتدای فعالیت اینفلوئنسرها، محصول یا خدمتی به اینفلوئنسر هدیه میشد و اگر از آن خوشش میآمد، دربارهی آن با دنبالکنندگانش حرف میزد. در آن دوران از رقمهای کلان و انتظارات پیچیده خبری نبود، اما حالا وضعیت کاملاً متفاوت شده و اجرای کمپین از طریق اینفلوئنسرها، بودجهی چشمگیری را طلب میکند. در جهانی که شبکههای اجتماعی در آن به بخشی جدانشدنی از زندگیهای ما تبدیل شده، تاثیرپذیری از اینفلوئنسرها هم رشد چشمگیری را شاهد بوده است. اینفلوئنسرها تاثیر قدرتمندی بر مخاطبانشان دارند و اغلب به آنها توصیه میکنند محصولاتی را بخرند که همیشه متناسب با خواستهها و نیازهایشان نیست. اینستاگرام اغلب در نقطهی مقابل واقعیت قرار داده میشود و فعالیتهای زیادی صورت گرفته تا به مخاطبان نشان بدهد سبک زندگی اینفلوئنسرها چهقدر دستنیافتنی و بیثبات است و تا چه حد میتواند به ترویج مصرفگرایی و دیدگاه مادی نسبت به جهان منجر شود. اینفلوئنسرهایی که ضدتبلیغ میکنند، میخواهند از طریق در پیش گرفتن رویکردی واقعبینانهتر، به توهم بینقص بودن محصولات و خدمات پایان بدهند. آنها دنبالکنندگانشان را تشویق میکنند که مغزشان را به کار بیندازند و اصالت سبک زندگی اینفلوئنسرها را زیر سوال ببرند و بر چیزهایی تمرکز کنند که واقعاً اهمیت دارند.
با رواج بازاریابی ضدتبلیغ، آژانسهای زیادی به تبلیغ برای کمک به برندها جهت تدوین استراتژی برای خنثیسازی این فعالیتها و تقابل با رقبا رو آوردهاند. آنها به شرکتها کمک میکنند کمپینهای ضدتبلیغ را در مراحل اولیه شناسایی و خنثی کنند. به باور این آژانسها، بخش عمدهی محتواهای تولیدشده توسط اینفلوئنسرهای ضدتبلیغ، با دریافت هزینه تولید شده و اهداف رقابتی را دنبال میکند. از آنجا که در شبکههای اجتماعی دروغ همیشه سریعتر از حقیقت منتشر میشود و پلتفرمهای اجتماعی هم اغلب در رسیدگی به شکایتها و گزارشها، کند و محتاطانه عمل میکنند، برندها باید در قبال این کمپینهای ضدتبلیغی، رویکردی پیشگیرانه داشته باشند و سرعت عمل را فراموش نکنند.
بازاریابی ضدتبلیغ نقش مهمی در خنثیسازی اثرات منفی اینفلوئنسرها ایفا میکند و به مصرفکنندهها دربارهی خطرات مصرفگرایی و سطحینگری هشدار میدهد، اما چالشی بزرگ بر سر راه فعالیتهای ترویجی برندها در شبکههای اجتماعی است. از این به بعد با جامعهای حساستر و آگاهتر طرف خواهیم بود که در آن، گروه بزرگتری از افراد به تفکر نقادانه و انتخابهای درست، مسلح و مجهز خواهند بود. ظهور بازاریابی ضدتبلیغ، اتفاقی درخشان را در صنعت اینفلوئنسرمارکتینگ رقم خواهد زد و به تبلیغهای تصنعی و سطحی در شبکههای اجتماعی پایان خواهد داد.