– در این لحظه غیرمنتظره یک پلنگ یک شغال را که مشغول شکار گله کبوتر است شکار می کند.
در یک لحظه خیلی سریع پلنگ کمین کرده به شغال حمله کرد و آن را شکار کرد.
یکی از شغال ها چند بار تلاش کرد.
هر دوی ما پلنگی به نام اولبلی را همزمان دیدیم.
برتی می گوید: صبح زود در 19 ژوئن 2022، در آخرین روز ما در منطقه، با صدای یوزپلنگ از خواب بیدار شدیم و تصمیم گرفتیم رانندگی کنیم.
در حالی که پلنگ در بوته زار دراز کشیده بود.
من سریع ماشین را روشن کردم و مثل دیوانه ها به عقب برگشتم تا وارد جاده اصلی شوم.
به آرامی سوار شدیم و او صاف نشسته بود و به گله ای از غزال ها نگاه می کرد که از حوضچه خارج می شدند؛ و البته کبوتر های زیادی که برای نوشیدن آب می آیند و می روند.
این منظره باورنکردنی در پارک فرا مرزی کاگالاگادی آفریقای جنوبی مشاهده شد.
کبوتر ها برای فرود آمدند و دو شغال به امید لذت بردن از صبحانه زودهنگام برای رهگیری و تعقیب آماده شدند.
مطمئناً این تجربه ای است که من و همسرم هرگز فراموش نخواهیم کرد.
بعد از ظهر همان روز ما به آنجا برگشتیم و دیدیم که دوست شغال هنوز به دنبال او است و همین موضوع باعث اشک من و همسرم شد.
تا ببینیم آیا هنوز می توانیم نگاهی اجمالی به او و طعمه اش بیندازیم.
مطمئناً این تجربه ای است که من و همسرم هرگز فراموش نخواهیم کرد.
ما یوزپلنگ را روی خط الراس دیدیم، اما هرگز دید واضحی نداشتیم، بنابراین پس از 20 دقیقه ما تصمیم گرفتیم به حوضچه آب برویم که در آن دو شغال بسیار سرگرم کننده بودند.
ما او را دیدیم که همانطور که پیش بینی شده بود از جاده عبور می کرد، سپس به کنار جاده پرید و برای آخرین بار در حالی که شغال را نگه داشته بود به ما نگاه کرد.
به گزارش سایت قطره و به نقل ازفرارو، برتی ون گرونن و همسرش ریا، استراتژیست بازاریابی دیجیتال و علاقه مند به حیات وحش، شاهد این صحنه شگفت انگیز بودند و درباره آن توضیحاتی ارائه کردند.
چیزی که آن ها نمی دانستند این بود که منوی غذای یک شکارچی دیگر بسیار متفاوت از غذای آن ها بود.
کلید واژه ها: بازاریابی دیجیتال – شکار – شغال – پلنگ – یوزپلنگ – آفریقای جنوبی – تصمیم – باورنکردنی – استراتژیست – شگفت انگیز – بازاریابی – شاهد – دیجیتال – رانندگی – مشاهده – فراموش – گزارش – کبوتر – موضوع – ارائه – علاقه – مشغول – سرگرم – جنوبی – انگیز – دقیقه – منظره – آخرین – مرزی – پارک
منبع: https://www.ghatreh.com/news/nn64912485/%D8%A8%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%AF%26%23124%3B-%D9%BE%D9%84%D9%86%DA%AF-%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%BA%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D9%84-%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%A7-%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF
متأسفانه این پایان شغال بود.
وقتی به جاده به سمت حوضچه آب پولنتسوا پیچیدیم، صبح زیبایی بود.
ماجرا از جایی شروع شد که دو شغال شروع به تعقیب کبوتر ها کردند.
اولبلی گلوی شغال را گرفت و با صیدش بلند شد.
بعد از ظهر همان روز ما به آنجا برگشتیم و دیدیم که دوست شغال هنوز به دنبال او است و همین موضوع باعث اشک من و همسرم شد.
اتفاقی که بعد افتاد واقعاً یکی از آن لحظاتی بود که قلب شما با سرعتی شروع به تپش می کند که انگار در حال انجام یک ماراتن هستید.
در حال بازگشت به کمپ خود در پولنتسوا، ما نمی توانستیم آنچه را که تجربه کرده ایم باور کنیم.